استقراض بدهی (وام) و عملکرد مالی شرکتها
سود هر سهم از مهمترین شاخصهایی است که با آن عملکرد مدیریت شرکت را می سنجند. معمولا خبر مربوط به افزایش سود هر سهم شرکت از جمله خبرهای بسیار خوب است. ولی گاهی مدیریت شرکت وسوسه می شود تا با اتخاذ بعضی از روشها (مثلا گرفتن وام) سود هر سهم را بالا ببرد. اگر نرخ بازدهی داراییهای شرکت پس از کسر مالیات، از نرخ بهره پس از کسر مالیات بیشتر باشد، میتوان با گرفتن وام نرخ بازده حقوق صاحبان سهام شرکت را بالا برد. معمولا افزایش نرخ بازده حقوق صاحبان سهام شرکت به معنای افزایش سود هر سهم است. ولی این کار نمیتواند بر ثروت سهامداران بیافزاید. فرض کنید شرکتی با انتشار تعدادی اوراق قرضه و استفاده از وجه آن تعدادی از سهام خود را بازخرید کند. این اقدام باعث تغییر میزان داراییها و سود عملیاتی شرکت نمیشود. اکنون این پرسش مطرح میشود که آیا وضع مالی سهامداران عادی شرکت بهتر خواهد شد(پارساییان، ۱۳۷۳).
افزایش وام باعث میشود که درصد بیشتری از سود عملیاتی شرکت به صاحبان اوراق قرضه برسد و درصد کمتری از این مبلغ نصیب سهامداران شود، ولی کل مبلغی که به این دو گروه تعلق می گیرد تغییر نخواهد کرد. سهامداران از بابت هر ریال پولی که در آن شرکت سرمایه گذاری کرده اند پول بیشتری خواهند گرفت ولی ریسک بیشتری را هم می پذیرند. زیرا شرکت از نظر داراییها و سود عملیاتی، اولویت اول یا حق تقدم را به بستانکاران می دهد. بنابراین سهامداران نسبت به هر ریال پولی که از بابت خرید سهام در آن شرکت سرمایه گذاری کرده اند ریسک بیشتری را می پذیرند. از سوی دیگر خریداران اوراق قرضه در برابر هر ریال پولی که از بابت خرید آن اوراق در شرکت سرمایه گذاری کرده اند بازده کمتری دریافت می کنند، زیرا ریسک کمتری را می پذیرند. بنابراین شرکت با سهامداران و دارندگان اوراق قرضه معامله عادلانه ای انجام داده است.به سهامداران در برابر ریسک بیشتر، بازده بیشتر و به خریداران قرضه در مقابل ریسک کمتر، بازده کمتری می پردازد(پارساییان، ۱۳۷۳).
آن دسته از مدیرانی که می کوشند از راه گرفتن وام میزان سود هر سهم[۱](EPS) را بالا ببرند در واقع می خواهند سهامداران را گول بزنند. شاید بتوانند برای چند روزی برخی از آنها را فریب دهند، ولی واقعیت این است که سهامداران متوجه ریسک بیشتر شرکت می گردند و بعد از مدتی دیگر حاضر نخواهند بود بهای بالایی برای سهام عادی پر ریسک شرکت بپردازند(پارساییان، ۱۳۷۳).
۲-۶-۱-۲- تامین مالی و عملکرد مالی شرکتها
مدیریت مالی، در واقع تصمیمگیری و انتخاب راهکارهای تهیه در خصوص سرمایهگذاری وجوه در داراییها کسب بهترین ترکیب مالی به منظور افزایش ارزش کلی شرکت است. تامین مالی در واحدهای اقتصادی به طرق مختلف و با بهرهگیری از منابع متعدد صورت میگیرد درخصوص انتخاب بهترین گزینه تامین مالی، عوامل متعددی موثر میباشند. یکی از مهمترین این عوامل هزینه یا مخارج تامین مالی است که در ادبیات مالی از آن تحت عنوان هزینه سرمایه[۲] یاد میشود(نصیرپور، ۱۳۷۹، ص۱۲). هزینه سرمایه بهای استفاده از سرمایه پولی و مالی در یک زمان معین میباشد(جلالی، ۱۳۸۵، ۱۲).
لازم به توضیح است که واژه سرمایه در ترکیب هزینه سرمایه مفهومی گستردهتر ازمفهوم سرمایه در حسابداری دارد. و صرفاً در برگیرنده حقوق صاحبان سهام نبوده بلکه کلیه وجوه و مخارج بلندمدت مورد استفاده اعم از اینکه تحت تملک صاحبان واحد اقتصادی میباشد و غیر آن را نیز در بر میگیرد. مفهوم سرمایه از این دیدگاه در برگیرنده دو جزء حقوق صاحبان سهام و بدهیهای بلندمدت میباشد(نصیرپور، ۱۳۷۹، ۱۲).
[۱] . Earning Per Share
[۲] . Cost of Capital
هر پژوهش با مسئلهای شروع میشود و با تشریح مسئله یا مشکل، اهداف پژوهش در جهت حل آن مسائل پایهگذاری میشود بنابراین، پژوهش حاضر در جهت برآوردن اهداف زیر میباشد.
۱-۵-۱- اهداف علمی پژوهش