دیدگاه بارون و الترز
این دو محقق بر پایه تحقیقی که در مورد ۱۵ سازمان مختلف انجام دادند مدلی از مؤلفه های زیر بنایی فرهنگ و تعامل میان آنها ارائه دادند، ارتباط بین متغیرها در این مدل فرآیندی دوسویه است. فرهنگ نیرویی پویا و متغیر است و طبعاً بر بسیاری از فرآیندهای سازمان اثر می گذارد و در عین حال از برخی از فرآیندها همچون سازوکار منابع انسانی تأثیر می پذیرند.
چهار مؤلفه اساسی فرهنگ سازمانی عبارتند از:
۱) ارزش ها: ارزش ها را می توان در قالب بیانه های ارزشی مشاهده کرد و یا به سادگی نتیجه باورهای مشترک و قوی دانست که رسمآ ظاهر نمی شوند.
۲) سیستم ها و خط مشی ها: نوع سیستم ها و سیاست هایی که سازمان به منظور توسعه و کاربرد بر می گزیند ممکن است از فرهنگ یا به بیان دقیق تر از باورهای مشترک در مورد نحوه اداره سازمان تأثیر پذیرد.
۳) ساختار و فناوری: اساساً عوامل کارسازی هستند برای آسان کردن توسعه یک فرهنگ خاص، زنده نگه داشتن و تحکیم و یا جلوگیری از تغییر یک فرهنگ.
۴) راهبرد: یک جنبه مهم از فرهنگ سازمانی است، مورد کاوی نشان می دهد که اهداف تجاری محرک و عوامل اصلی تغییر فرهنگ اند، اما ازش ها راهبرد سازمان را شکل می دهند (حسنلو، ۱۳۹۰).
۲-۱۰- معیارهای ارزیابی طبقه بندی های فرهنگ سازمانی
گونه شناسی های فرهنگ سازمانی که برآمده از نظریه ها، آزمون های تحلیل عاملی، تجزیه و تحلیل های فرهنگی )شاین، ۱۹۹۲) و تحلیل های موردی معیارهاست (اینکلز لوینسون، ۱۹۶۹)، ادبیات فرهنگ سازمانی را غنى کرده است. با توجه به انبوه این نویسندگان، ارزیابی کار نویسندگان منتخب موجب صرفه جویی در کار می شود. بدیهی است که ارزیابی هر گونه شناسی باید مبتنی بر مجموعه اى از معیارها صورت گیرد.
۲-۱۰-۱- سادگی و قابل فهم بودن [۱]
طبقه بندی فرهنگ سازمانی باید موجز و مختصر باشد. گونه شناسی های فرهنگ سازمانی باید ساختارهای غنی و مفهوم پیچیده فرهنگ را در قالب چند مفهوم ساده و قابل فهم ترکیب نماید. البته سادگی هم به لحاظ شکلی و هم به لحاظ محتوایی نباید به صلابت تحلیلی و غنای مفهومی فرهنگ لطمه بزند. برخورداری از شکل خوب را می توان در زیبایی، ظرافت و مختصر بودن آن ملاحظه نمود. بنابراین هر چه بین سادگی شکلی و غنای محتوایی گونه شناسی توازن بیشتری باشد، دلالت بر پیشرفته تر بودن گونه شناسی دارد (شالین و پیلاى، ۲۰۰۳).
۲-۱۰-۲- قابلیت به کارگیری روش های مختلف تحقیق (کمی/کیفی)[۲]
یک طبقه بندی مفید آنقدر انعطاف پذیر است که امکان پذیرش و به کارگیری انواع روش های تحقیق (تجربی، نیمه تجربی، مورد پژوهی، مطالعه میدانی و روش های کیفی( در مسائل مورد تحقیق را به پژوهشگران بدهد )نیومن و بنز، (۱۹۹۸٫ تکرار یک مطالعه با استفاده از روش های متفاوت اثبات خواهد کرد که یافته های تحقیق را به جای توضیح با ویژگی های خاص یک روش، می توان با نظریه اصلی مورد نظر، توضیح داد. بنابراین هر چه یک چارچوب آمادگی پذیرش و به کارگیری در روش های گوناگون تحقیق را نشان دهد، پیشرفته تر بودن آن؛ بیشتر تأیید میشود.
۲-۱۰-۳- توانایی درک تغییرات فرهنگی [۳]
فرهنگ ها در طول زمان تغییر می کنند؛ اگر توانایی یک طبقه بندی در تحلیل تغییرات بالا باشد، به محققان این امکان را می دهد تا تغییرات نگرشی، ارزشی و هنجاری سازمان را توصیف، تبیین و پیش بینی کنند. بنابراین هر چه طبقه بندی در تبیین و توضیح تغییرات فرهنگی منعطف تر باشد، پیشرفته تر ارزیابی می شود.
۱- Simplicity and comprehensiveness
۲-Applicability to multiple research methods
۳- Flexibility in understanding cultural changes.