مقدمه
فرهنگ سازمانی موضوعی است که به تازگی در دانش مدیریت و در قلمرو رفتار سازمانی راه یافته است. امروزه، فرهنگ سازمانی دارای اهمیت روزافزونی شده و یکی از مباحث اصلی مدیریت را تشکیل داده است. فرهنگ سازمانی عبارت است از الگوی منحصر به فرد از مفروضات، ارزش ها، هنجارهای مشترک که فعالیت های جامعه پذیری، زبان، سمبل ها و عملیات سازمان را شکل می دهد. مقصود از آن سیستمی از استنباط مشترک است که اعضا نسبت به یک سازمان دارند و همین ویژگی موجب تفکیک دو سازمان از یکدیگر می شود. آگاهی از فرهنگ برای مدیران اهمیت ویژه ای دارد زیرا آنها می توانند از نتایج این شناخت بهره ببرند و با آگاهی بیشتر از عناصر فرهنگی، راه مقابله آسان تر با تغییرات فرهنگی را دریابند. بی تردید تمایز بین فرهنگ ها، امری معمول است و توجه به این تمایز، ما را در شناخت بهتر سازمان یاری می دهد. علاوه بر این، توجه به این تمایز موجب دسته بندی فرهنگ ها میشود. یکی از مهم ترین مزایای دسته بندی فرهنگ ها این است که توان مقایسه آنها را افزایش می دهد.
۱-۲- تشریح و بیان مساله
همانند افراد، سازمان ها نیز دارای شخصیت هایی می باشند، که این قالب شخصیتی سازمان را، فرهنگ آن سازمان می گویند (قدمی و آذری، ۱۳۸۹). وجود هویت فرهنگی، باورها، ارزش ها و هنجارهای رفتاری مشترک اعضای سازمان ها، موجب انسجام و یکپارچگی در کوشش ها، تعهد درونی به سازمان و درک روشن از فلسفه وجودی و جهت گیری اقدامات و در نتیجه موفقیت سازمان ها می شود. به عبارت دیگر موفقیت چشمگیر سازمان ها در عوامل غیرملموس قدرتمند فرهنگ سازمانی، در ارزش ها و باورهای کارکنان نهفته است (زاهدی، ۱۳۸۱). در یک سازمان فرهنگ نقش های متفاوتی را ایفا میکند؛ نخست اینکه فرهنگ، تعیینکننده مرز سازمان است. دوم اینکه، نوعی احساس هویت در وجود اعضای سازمان تزریق می کند. سوم فرهنگ باعث می شود که در افراد نوعی تعهد نسبت به چیزی به وجود آید که بسیار بیشتر از منافع شخصی اهمیت دارد (اعرابی، ۱۳۸۶).