فرهنگ مفهومی گسترده و میهم است. لذا به منظور درک صحیح از یک واژه می باست تعاریف گوناگون مورد کنکاش قرار گیرد:
تیلور (۱۸۷۱) نخستین تعریف روشن علمی این واژه را به دست داد. از نظر وی فرهنگ «کلیت در هم تافته ای است از دانش، دین، هنر، قانون، اخلاقیات، آداب و رسم و هرگونه توانایی و عادتی که آدمی همچون عضوی از جامعه به دست می آورد».
هافستد فرهنگ را برنامه ریزی جمعی ذهنی که اعضای گروه یا طبقه ای را از اعضای گروه های دیگر متمایز می سازد، تعریف می کند (زارعی متین،۱۳۷۲، ۵۳).
ادگار شاین فرهنگ را الگویی از مفروضات بنیادی می داندکه فراگرد تجربه رویایی با دشواریهای نهفته در سازگاری بیرونی و یکپارچگی درونی، از سوی گروهی مصون ساخته، کشف شده یا پدید آمده است (شاین،۱۳۸۳،۵۳).
رابینز می گوید: فرهنگ می تواند توافق میان اعضای جامعه درباره ویژگی های مشترکی که بر فرد، گروه و سازمان و تعامل آنها در بک محیط باز تأثیر می گذارد، بیان گردد (رابینز،۱۳۸۴، ۱۲۴).
اوچی فرهنگ را یک سلسه از نهادها، تشریفات و اسطوره هایی که منتقل کننده ارزش ها و بارورهای اساسی است، تعریف کرده است.
فرهنگ مجموعه پیچیده ای است که شامل معارف، اعتقادات، هنرها، صنایع، فنون، اخلاق، قوانین، سنن، وبالاخره تمام عادات و رفتار و ضوابطی که فرد به عنوان عضو جامعه خود فرامی گیرد. در برابر آن جامعه وظایف و تعهداتی را بر عهده دارد (روح الامینی،۱۳۷۲، ۱۸).
فرهنگ عبارتست از سازه ای که معرف مجموعه ای کلی از باورها، رفتارها، دانش، جرایم، ارزشها و اهدافی است که زندگی یک فرد را می سازد.
مفهوم فرهنگ دارای دو بخش می باشد: واضح؛ صریح و یا روشن و آشکار و در مقابل ضمنی و تلویحی. دانستن تفاوت بین این دو بخش بسیار مهم است و به ما کمک می نماید تا درک بهتر از چگونگی تجزیه و تحلیل و مدیریت فرهنگ داشته باشیم. جنبه آشکار و صریح فرهنگ نمونه های الگوهای رفتاری مردم را بیان می کند و جنبه های ضمنی فرهنگ نیز به ارزشها، باورها، قواعد و اصولی که تعیین کننده الگو و باورهای ذهنی مردن هستند اشاره دارد (ایمانی و دیگران،۱۳۸۷،۶).
با بررسیهای زیادی که از فرهنگهای مختلف به عمل آمده، چنین به نظر میآید که علیرغم تفاوتهای موجود، همۀ فرهنگها دارای ویژگیهایی هستند که تعدادی از آنها را میتوان به شرح زیر معرفی کرد:
۱ـ فرهنگ آموختنی است. فرهنگ خصوصیتی غریزی است و ذاتی نیست. فرهنگ نظامی است که پس از زاده شدن انسان در سراسر زندگی آموخته میشود.
۲ـ فرهنگ آموخته میشود. انسان میتواند عادتهای آموختهشده خود را به دیگران منتقل کند.
۳ـ فرهنگ اجتماعی است عادتهای فرهنگی، ریشههای اجتماعی دارند و شماری از مردم که در گروهها و جامعهها زندگی میکنند در آن شریک اند.
هدف اصلی این پژوهش « تعیین تأثیر فرهنگ سازمانی بر میزان گرایش به معنویت در میان کارکنان اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان قم» میباشد.
اهداف فرعی این پژوهش عبارتند از:
با بررسیهای زیادی که از فرهنگهای مختلف به عمل آمده، چنین به نظر میآید که علیرغم تفاوتهای موجود، همۀ فرهنگها دارای ویژگیهایی هستند که تعدادی از آنها را میتوان به شرح زیر معرفی کرد:
۱ـ فرهنگ آموختنی است. فرهنگ خصوصیتی غریزی است و ذاتی نیست. فرهنگ نظامی است که پس از زاده شدن انسان در سراسر زندگی آموخته میشود.
۲ـ فرهنگ آموخته میشود. انسان میتواند عادتهای آموختهشده خود را به دیگران منتقل کند.
۳ـ فرهنگ اجتماعی است عادتهای فرهنگی، ریشههای اجتماعی دارند و شماری از مردم که در گروهها و جامعهها زندگی میکنند در آن شریک اند.
۴ـ فرهنگ پدیدهای ذهنی و تصوری است. عادتهای گروهی که فرهنگ از آنها پدید میآید بهصورت هنجارها یا الگوهای رفتاری، آرمانی ذهنی میشوند یا در کلام میآیند.
۵ـ فرهنگ خشنودیبخش است. هر فرهنگی که نتواند از عهدۀ تعیین هدف اعلای زندگی برآید از برآوردن آرمانهای عالی حیات نیز ناتوان است. عناصر فرهنگی تا زمانی که بر افراد یک جامعه خشنودی نهایی میبخشد میتوانند پایدار بمانند.
۶ـ فرهنگ سازگاری مییابد. فرهنگ دگرگون میشود و فراگرد دگرگونی آن همراه با تطبیق و سازگاری است.
۷ـ فرهنگ یگانهساز است. عناصر هر فرهنگ گرایش به آن دارند تا پیکری یکپارچه و به هم بافته و سازگار پدید آورند و این سازگاری به زمان نیاز دارد.
همچنین فردلو تانز نیز شش ویژگی با شرح زیر برای فرهنگ عنوان میکند:
با توجه به مفهوم فرهنگ و ویژگیهای آن میتوان نتیجه گرفت که رفتار انسان اصولاً بر باورهای فرهنگی متکی است. باورهایی را فرهنگی میگوییم که بهصورت نسبی در جامعه پذیرش زیادی دارند. منشأ این باورها متفاوت است. گاهی ریشه در شرایط تاریخی یا جغرافیایی یا مذهبی یا حوادث ویژه و یا در علم دارد. ولی آنچه که مسلم است این است که بخش اعظمی از باورهای فرهنگی در قالب اصول اعتقادی ظاهر میشوند و یا همچنین میتواند از تعاملات سازمانی ناشی شود.
هدف اصلی این پژوهش « تعیین تأثیر فرهنگ سازمانی بر میزان گرایش به معنویت در میان کارکنان اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان قم» میباشد.
اهداف فرعی این پژوهش عبارتند از:
درصورتیکه فرهنگ را سیستمی از استنباط مشترک اعضاء نسبت به یک سازمان بدانیم، یک سیستم از مجموعهای از ویژگیهای اصلی تشکیل شده است که سازمان به آنها ارج مینهد یا برای آنها ارزش قائل است. ۱۰ ویژگی عبارتند از:
۱ـ خلاقیت فردی: میزان مسئولیت، آزادی عمل و استقلالی که افراد دارند.
۲ـ ریسکپذیری: میزانی که افراد تشویق میشوند تا ابتکار عمل به خرج دهند، دست به کارهای مخاطرهآمیز بزنند و بلندپرازی کنند.
۳ـ رهبری: میزانی که سازمان هدفها و عملکردهایی را که انتظار میرود انجام شود، مشخص مینماید.
۴ـ یکپارچگی: میزان یا درجهای که واحدهای درون سازمان به روش هماهنگ عمل میکنند.
۵ـ حمایت مدیریت: میزان یا درجهای که مدیران با زیردستان خود ارتباط را برقرار میکنند، آنها را یاری میدهند و یا از آنها حمایت میکنند.
۶ـ کنترل: تعداد قوانین و مقررات و میزان سرپرستی مستقیم که مدیران بر رفتار افرادی اعمال میکنند.
۷ـ هویت: میزان یا درجهای که افراد، کل سازمان (و نه گروه خاص یا رشتهای که فرد در آن تخصص دارد) را معرف خود میدانند.
۸ـ سیستم پاداش: میزان یا درجهای که شیوۀ تخصیص پاداش (یعنی افزایش حقوق و ارتقای مقام) بر اساس شاخصهای عملکرد کارکنان قرار دارد نه بر اساس سابقه، پارتیبازی و از این قبیل شاخصها.
۹ـ سازش با پدیدۀ تعارض: میزان یا درجهای که افراد تشویق میشوند با تعارض بسازند و پذیرای انتقادهای آشکار باشند.
۱۰ـ الگوی ارتباطی: میزان یا درجهای که ارتباطات سازمانی به سلسله مراتب احتیاجات رسمی محدود میشود.
جیمز پرسی همین ویژگیها را با اندکی تفاوت به شرح زیر بیان میکند:
۱ـ هویت یا شخصیت افراد
۲ـ اهمیت کار گروهی
۳ـ نگرش کارکنان
۴ـ یکپارچگی
۵ـ کنترل و سرپرستی
۶ـ ریسکپذیری
۷ـ میزان پاداش
۸ـ میزان تضاد
۹ـ میزان حمایت و راهنمایی مدیریت
۱۰ـ نگرش سازمان (در مورد اهداف)
نتایج مطالعاتی که به منظور میزان تعهد کارکنان و تعیین ارزشها عقاید اساسی آنان در برخی از سازمانهای موفق صورت گرفته است، ۱۰ ویژگی فرهنگ سازمانی را با توجه به درجۀ اهمیتشان به شرح ذیل اعلام گردیده است:
عملکرد، صداقت، رقابت، روحیه کار گروهی، روحیه سازمانی، نوآوری، حمایت مدیریت، موفقیتهای فردی، وفاداری و سابقه تاریخی سازمان.
درصورتیکه فرهنگ سازمانی از زاویه این ۱۰ ویژگی مورد توجه قرار گیرد، تصویر کاملی از آن به دست میآید. این تصویر بهصورت اساسی درمیآید که منعکسکنندۀ نوع احساسات اعضاء، استنباط مشترک آنان، شیوۀ انجام امور و نوع رفتار آنان است (عطافر،۱۳۸۰، ۵-۴)
هدف اصلی این پژوهش « تعیین تأثیر فرهنگ سازمانی بر میزان گرایش به معنویت در میان کارکنان اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان قم» میباشد.
اهداف فرعی این پژوهش عبارتند از:
تعاریف متعددی از فرهنگ سازمانی به عمل آمده است که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
لوئیس می گوید: سازمان ها محیطی برخاسته از فرهنگ هستند یعنی واحدها اجتماعی بارزی هستند که دارای مجموعه ای ادراکات مشترک بر سازماندهی اقدامات، نظیر چه کاری در این گروه خاص با هم انجام می دهند، (شیوه های مناسب انجام کارها درون گروه ومیان اعضا) و زبان ها و دیگر ابزار نمادین برای ابراز ادراکات هستند.
با توجه به تعاریف عنوانشده به این نتیجه میرسیم که تقریباً تمامی پژوهشگران از فرهنگ سازمانی بهعنوان مجموعهای از ارزشها، باورها، عقاید، فرضیات و هنجارهای مشترک حاکم بر سازمان یاد میکنند. در واقع فرهنگ سازمانی همان چیزی است که بهعنوان یک پدیدۀ درست به اعضای تازه وارد آموزش داده میشود و آن بیانگر بخش نانوشته و محسوس سازمان است.
[۱] Dabson
هدف اصلی این پژوهش « تعیین تأثیر فرهنگ سازمانی بر میزان گرایش به معنویت در میان کارکنان اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان قم» میباشد.
اهداف فرعی این پژوهش عبارتند از:
فرهنگ سازمانی موضوعی است که بهتازگی در دانش مدیریت و در قلمرو رفتار سازمانی راه یافته است. فرهنگ از دیرباز برای شرح کیفیت زندگی جامعه انسانی به کار برده میشود. ولی دربارۀ فرهنگ سازمانی آنچه مربوط به کار و رفتار مردمان در سازمان است کمتر سخن گفته شده است.
از ترکیب دو واژه فرهنگ و سازمان اندیشهای تازه پدید آمده است که هیچیک از آن دو واژه این اندیشه را در بر ندارد. سازمان یک استعاره برای نظم و تربیت است درحالیکه عناصر فرهنگ نه منظم هستند و نه با نظم. فرهنگ کمک میکند تا دربارۀ چیزی جدای از مسائل فنی در سازمان سخن گفته شود و باعث میشود نوعی از روان همراه با نوعی رمز و راز پدید آید. بنابراین میتوان گفت فرهنگ در یک سازمان مانند شخصیت در یک انسان است.
فرهنگ سازمانی پدیدهای است که در سازمان است و همۀ اعضاء اتفاق نظر دارند که یک دست ناپیدا افراد را در جهت نوعی رفتار نامرئی هدایت میکند. شناخت و درک چیزی که فرهنگ سازمان را میسازد، شیوۀ ایجاد و دوام آن به ما کمک میکند تا بهتر بتوانیم رفتار افراد در سازمان را توجیه کنیم.
تعاریف متعددی از فرهنگ سازمانی به عمل آمده است که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
لوئیس می گوید: سازمان ها محیطی برخاسته از فرهنگ هستند یعنی واحدها اجتماعی بارزی هستند که دارای مجموعه ای ادراکات مشترک بر سازماندهی اقدامات، نظیر چه کاری در این گروه خاص با هم انجام می دهند، (شیوه های مناسب انجام کارها درون گروه ومیان اعضا) و زبان ها و دیگر ابزار نمادین برای ابراز ادراکات هستند.
[۱] Dabson
هدف اصلی این پژوهش « تعیین تأثیر فرهنگ سازمانی بر میزان گرایش به معنویت در میان کارکنان اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان قم» میباشد.
اهداف فرعی این پژوهش عبارتند از: