تاریخچه تامین اجتماعی
سده هفدهم میلادی، آغازگر تاریخ پرسابقه نظام تأمین اجتماعی محسوب میشود. با شروع این سده، مسأله فقر و عدم تأمین اقتصادی افراد، ابعاد گستردهتری یافت. به همین دلیل، اقداماتی از جانب دولتها در حمایت از قشر کمدرآمد شاغلان صورت پذیرفت. اولین مصادیق این مسأله را میتوان در اقدام هنریچهارم (پادشاه انگلستان) در سال ۱۶۰۴ یافت که دستور داد مبلغی از درآمد هر معدن در انگلستان را کسر کرده و برای خرید دارو و مداوای کارگران مصدومشده در همان معادن اختصاص دهند با این حال، از اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ به بعد بود که به تدریج قوانین و مقرراتی به منظور بهبود رفاه کارگران وضع شد. در سال ۱۸۸۱ و همزمان با امپراتوری ویلهلم اول و صدارت بیسمارک در آلمان، برای نخستین بار، قانون بیمههای اجتماعی به تصویب رسید. دولت آلمان در سالهای بعد، انواع بیمههای بیماری، حوادث ناشی از کار، ازکارافتادگی و پیری را به تصویب رساند و بدین ترتیب، اولین نظام بیمههای اجتماعی در آلمان پایهگذاری شد و به سرعت به دیگر کشورهای صنعتی اروپا تسری یافت.بعد از سال ۱۸۹۸، قوانین مصوب در اروپا به تدریج دامنه جبران خسارت وارده ناشی از کار را به گروههای مختلف مزدبگیر توسعه دادند که از آن جمله میتوان به قانون حوادث ناشی از کشاورزی مکانیزه (در سال ۱۸۹۹)، بیمه کارکنان مؤسسات تجاری که با موتور سر و کار دارند به موجب قانون سال ۱۹۰۶ و بیمه مستخدمان منازل در برابر حوادث ناشی از کار در سال ۱۹۱۴ اشاره نمود. در این میان، جنگ جهانی دوم، نقطه عطفی در تاریخ تأمین اجتماعی به حساب می آید که با توسعه بیمه بیماری ها همراه شد. پس از جنگ جهانی دوم و بهویژه در سالهای پس از بحران اقتصادی آمریکا و اروپا (فاصله سالهای ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۳)، دوره نوین تأمین اجتماعی آغاز شد (همان ماخذ،۲۴).
اصطلاح تأمین اجتماعی که آمیزهای از “ امنیت اقتصادی” (Economic Security) و “بیمه اجتماعی” ( Social Insuranc) است، برای اولین بار در لایحه سال ۱۹۳۵ دولت فدرال آمریکا به کار گرفته شد. سپس در سال ۱۹۴۸ در ماده ۲۲ اعلامیه جهانی حقوق بشر مصوب مجمع عمومی سازمان ملل متحد، این جمله گنجانیده شد که “همه افراد به عنوان عضو جامعه حق برخورداری از تأمین اجتماعی را دارند.” افزون بر این، به منظور پایداری جنبه بینالمللی امور تأمین اجتماعی، سازمان ملل متحد، سازمان بینالمللی کار (ILO) و اتحادیه بینالمللی تأمین اجتماعی(ISSA) تمهیداتی را در این زمینه پذیرفتند و ملزم به نظارت و اجرای آن شدند(پناهی،۱۳۷۶،۲۶)
این تحقیق درپی روشن کردن این سوال اساسی است که به چه دلایل کارفرمایان حاضر به پرداخت حق بیمه کارگران در وجه سازمان تامین اجتماعی نیستند و هدف اصلی از طرح این مسئله شناخت علل و دلایل عدم پرداخت حق بیمه کارگران که در واقع نوعی اجحاف به حقوق آنها می باشد تا بررسی و شناخت این علل راهکارهای کاربردی در این خصوص پیشنهاد گردد.
۱-۴-۱-اهداف فرعی تحقیق
۱-بررسی علل اجتناب کارفرمایان از پرداخت حق بیمه کارگران با نرخ حق بیمه بالا .
۲- بررسی علل اجتناب کارفرمایان ازپرداخت حق بیمه ۳۰ درصد درمقایسه با حق بیمه با نرخ پایین۱۰ درصد (یارانه ای).
۳-بررسی علل اجتناب کارفرمایان از پرداخت حق بیمه ناشی از عدم آگاهی کارفرمایان از مزایای بیمه نسبت به کارگران .
۴-بررسی علل اجتناب کارفرمایان از پرداخت حق بیمه و تحت فشارقراردادن کارفرمایان از طریق بازرسی از کارگاهها.
۵- بررسی علل اجتناب کارفرمایان از پرداخت حق بیمه و بالا بودن هزینه های پرسنلی شاغل در کارگاهها.
۶- بررسی علل اجتناب کارفرمایان از پرداخت حق بیمه و عدم تمایل کارگران نسبت به واریز حق بیمه.