رویکردهای مختلف به سیستم جبران خدمت
به طور کلی سازمانهایی که در واژههای انواع کارکنان و مشاغل، بازار، محصول و اندازه متفاوتاند، ممکن است در انتخاب طرحهای سیستم جبران خدمت نیز فرق کنند، با این وجود درباره حد و اندازه، ماهیت، ابعاد و عملکرد متفاوت طرحهای سیستم جبران خدمت شناخت کمی وجود دارد (گرهارت[۱]، میلکوویچ[۲]، ۱۹۹۰).
افزایش روزافزون پیچیدگی محیط کسبوکار طراحی مناسب سیستمهای مدیریت جبران خدمت را ضروری کرده است (لینچا[۳]، پرریب[۴]،۲۰۰۳). دو رویکرد متفاوت در ادبیات کنترل سازمانی در این مورد بحث واقع شده است، یکی کنترل مبتنی بر رفتار شامل سطوح بالای نظارت سرپرست، جهتدهی به فعالیتها و روشهای پیچیده ارزیابی عملکرد که نوعاً بر روی ورودیهای شغل کارمند متمرکز است، در این رویکرد پرداختها مبتنی بر مهارت فرد میباشند که عمدتاً به کارکنان بجای پاداشهای مرتبط با سطوح عملکرد یا ارشدیت بر اساس مهارت کاری مرتبط با شغل که آنها در اختیاردارند پرداخت صورت میگیرد(فیشر و دیگران[۵]، ۲۰۰۱).
در مقابل رویکرد کنترل مبتنی بر برون داد قرار دارد که شامل نظارت کم مدیریتی کارکنان و استفاده از طرحهای جبران خدمتی است که آنها مبتنی بر ارزیابی برون دادها میباشند. تئوری اقتضایی پیشنهاد میکند که اثر سیستم جبران خدمت بر عملکرد سازمان به تناسب میان زمینهسازمانی و سیستم جبران خدمت انتخابشده مبتنی بر برون داد یا رفتار وابسته است. جبران خدمت مبتنی بر برون داد میتواند طیفی از طرحهای پاداشهای فردی و پرداخت مبتنی بر شایستگی فردی تا طرحهای مبتنی بر عملکرد تیم از قبیل تسهیم سود و تسهیم سود غیرعملیاتی را شامل شود. برنامههای جبران خدمت مبتنی بر برون داد جهت پشتیبانی از راهبُرد مشتری مداری بکار گرفتهشدهاند، این ترکیب از استراتژی مشتری مداری مبتنی بر عملکرد و برون داد در سالهای اخیر مخصوصاً در سازمانهای خدماتی متداول شدهاند. جبران خدمت مبتنی بر برون داد به طور روزافزونی به وسیله تعداد زیادی از سازمانها در صنایع خدماتی مورد استفاده قرار گرفته است، شواهد نشان میدهد که، سازمانهایی که خدمات را مبتنی بر مشتری مداری ارائه میکنند، شکل واحدی از جبران خدمت را نداشته و در حقیقت تعدادی از روشهای کنترل مبتنی بر برون داد را استفاده میکنند. بهکارگیری کنترل مبتنی بر برون داد در محیطی که وظایف کمتر برنامهریزیشدهاند مناسب میباشد(بانکر و دیگران[۶]، ۱۹۹۶). نتایج تحقیقی که در ۱۰۰۰ شرکت بزرگ آمریکایی ۵۰۰ کارخانه بزرگ و ۵۰۰ شرکت خدماتی بزرگ به دست آمده حاکی از آن است که استفاده از طرحهای تسهیم سود در بین سالهای ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۰ به سرعت رشد یافته اما بعد از آن ثابت شده است. استفاده از پاداشهای تیمی یا گروه کاری در بین سالهای ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۳ رشد یافته است و نهایتاً استفاده از تسهیم سود، طرحهای واگذاری سهام به کارکنان یا پاداشهای مالکیت فردی در سالهای ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۳ رشد کمی داشته، همچنین بر اساس نتایج این تحقیقات درصد استفاده از پرداخت مبتنی بر مهارت یا دانش از ۴۰ % به ۶۰ % افزایش یافته است (لدفورد و دیگران[۷]، ۱۹۹۵).
به طور کلی استراتژی های جبران خدمت باید دستیابی سازمان به اهدافش را تسهیل کنند و اثربخش باشند، یعنی بهرهوری، سودآوری، نگهداری و حفظ کارکنان و دیگر اهداف سازمان را افزایش دهند (فیلیپس[۸]، فوکس[۹]، ۲۰۰۳).
[۱] . Gerhart
[۲] . Milkovich
[۳] . Lyncha
[۴] . Perryb
[۵] . Fisher et all
[۶] . Banker et all
[۷] . Ledford et all
[۸] . Phillips
[۹] . Fox
در تحقیق به دنبال ایجاد بهرهوری هر چه بیشتر در شعب بانک ملی می باشیم در ضمن ممکن است این تحقیق به ما کمک کند به روشی دست یابیم که هزینه های جبران خدمت را برای بانک کاهش دهد.