– همیت نظام جبران خدمات
به زعم جبران خدمات حوزه استراتژیک کلیدی برای سازمانها است که تحت تأثیر توانایی کارفرمایان برای جذب متقاضیان ، نگهداری کارکنان و اطمینان از سطح بهینه عملکرد کارکنان در مواجهه با اهداف استراتژیک سازمان تعیین میشود، جبران خدمات همچنین موضوع اقتصادی است، برنامههای جبران خدمات بر این فرض قرار دارد که سهم بزرگ و فزایندهای از مخارج عملیاتی سازمان را باید تقبل کند (مللو[۱]، ۲۰۰۲: ۳۳۰).
بر این اساس در مییابیم که مدیریت جبران خدمات عنصری کلیدی در مدیریت منابع انسانی است. مؤلفههای یادشده بیانگر این است که تصمیمگیری درباره جبران خدمات کارکنان به طور فزایندهای پیچیده است. هر گونه تصمیمگیری در مورد ساختار پرداخت که به نوعی روابط بین مشاغل را در شرایط پرداخت تعریف میکند باید با اهداف سازمان، ارزشهای جامعه درباره پندارهایی که نسبت به عدالت و انصاف وجود دارد و نیز قوانین دولتی هماهنگ باشد. از این رو ادعا میشود که هدف عمده از طراحی برنامههای جبران خدمات اعم از جبران خدمات مستقیم و غیرمستقیم یکپارچه کردن حقوق و مزایا در یک بستهای است که بتواند به کسب اهداف سازمانی کمک کند (کاسکیو[۲]، ۱۹۹۸: ۴۳۷).
چگونگی انتخاب سبدی از حقوق و مزایای مادی و غیرمادی از انتظارات سازمان و نیازهای افراد تأثیر میپذیرد. شرایط اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی هر جامعه و سطح زندگی مردمان آن در تعادل یا عدم تعادل این موازنه تأثیرگذارند. افراد ممکن است بر حسب شرایط یادشده و مفروضاتی که برای زندگی و پیشرفت دارند سازمان را به گونههای متفاوتی تعبیر و تفسیر کنند. برخی ممکن است سازمان را محلی برای تأمین معیشت زندگی و رفع نیازهای اساسی خود در نظر بگیرند؛ برخی به سازمان به عنوان محیطی اجتماعی و قابل زندگی کردن نگاه کنند که طبعاً مفهومی فراتر از تأمین معیشت را با خود به همراه دارد یا اینکه بر اساس انتظارات سازمانهای توسعهیافته امروزین که تاکید عمده خود را به مشتری محوری و مسئولیت اجتماعی میگذارند به افزایش کیفیت زندگی کاری توجه کنند. بر این اساس که گفته میشود «این مهم نیست که به کارکنان سازمان چقدر پرداخت میکنید، مهم این است که چگونه آن را پرداخت میکنید[۳]».
اگر این عبارت دیسنزو رابینز را که میگویند «هدف مدیریت جبران خدمات طراحی ساختار پرداخت اثربخش هزینه است به نحوی که بتواند کارکنان با کفایت را جذب کند، برانگیزد و حفظ کند و از سوی کارکنان منصفانه درک شود» (دی کنزو[۴] و رابینز[۵]، ۱۹۹۶:۳۵۵) را بپذیریم، باید بپذیریم که توانمندی نظام پرداخت در جذب، نگهداری و برانگیختن افراد به اهمیتی بستگی دارد که مردم برای پول قائلاند.
امروزه این نظریه در روانشناسی مطرح است که از میان نیازهای متعدد و متنوع انسان، تنها معدودی را میتوان با پول ارضا کرد و انگیزههای غیرمادی بسیاری چون میل به کسب موفقیت و قدرت و میل به کمال و خود یابی در اعمال و رفتار انسان تأثیر میگذارد. با وجود این، جای هیچ شک و تردیدی نیست که هنوز پول از جمله مهمترین انگیزههاست و اگرچه کارکنان سازمان علاوه بر حقوق یا دستمزد، پاداش و مزایای غیر نقدی بسیار دریافت میدارند، پرداختهای نقدی هنوز اهمیت زیادی و نقش بسزایی در جذب و حفظ نیروها دارد.
[۱] . Mello
[۲] . Cascio
[۳] . It is not important how much you pay; it is important how you pay it.
[۴] . De Cenzo
[۵] . Robbinz
[۶]. Heresy
[۷] . Blanchard
[۸] . Status Symbol
[۹] . Gellerman
در تحقیق به دنبال ایجاد بهرهوری هر چه بیشتر در شعب بانک ملی می باشیم در ضمن ممکن است این تحقیق به ما کمک کند به روشی دست یابیم که هزینه های جبران خدمت را برای بانک کاهش دهد.