– طبقه بندی فرهنگ سازمانی از دیدگاه صاحبنظران
۲-۱۱-۱- طبقه بندی درویس و میلر
میلر تلاش کرد فرهنگ سازمانی را با انواع شخصیت مدیران مطابقت دهد و ویژگی های هریک از آنها را به تصویر بکشد. کوشش های این محقق منجر به تبیین پنج فرهنگ سازمانی شد که به صورت ذیل به هریک از آنها اشاره می کنیم:
۱) فرهنگ سازمانی فرهمند
فرهنگ سازمانی فرهمند با شخصیت مدیری پر هیجان همراه است. در این فرهنگ تأکید بر فرد سالاری مبالغه آمیز بوده است به ویژه در رده های بالا. این مدیران نیاز بسیار شدیدی به خودنمایی و سرشنایی بیرونی از شرکت دارند. هدف شرکت رشد سریع کردن است تصمیم گیری بر پایه اشراق، گمان و حدس بدون تحلیل دقیق از محیط یا ظرفیت های درونی سازمان استوار است.
۲) فرهنگ سازمانی وسواسی
فرهنگ سازمانی وسواسی سبک شحصیت بدگمان پدید می آورد شخص بدگمان احساس می کند که دیگران سر درپی او نهاده اند و از این رو نمی توان به آنها اطمینان کرد. در این فرهنگ ها اساس نیرومندی از بی اعتمادی و بدگمانی آنها وجود دارد.
در فرهنگ های وسواسی اعضای سازمان به آسانی اطلاعات مهم در اختیار دیگران نمی گذارند. زیرا از آن بیم دارند که به ضرر خودشان بینجامد. در این سازمان ها اعضای سازمان به صورت منفعل عمل می کنند و به صورت فعال در کارهای مهم سازمان شرکت نمی جویند.
۳) فرهنگ سازمانی پرهیز کننده
تبیین شخصیت افسرده ای به سوی فرهنگ سازمانی پرهیز کننده کشیده می شود. یک ویژگی غالب این سازمان ها این است که کارکنان آنها از دگرگونی دوری می گزینند، آنان مردمی منفعل و بی هدف هستند.
۴) فرهنگ سازمانی سیاسی شده
در سازمان هایی پدید می آید که شخصیت سازمان الگویی از سبک کناره گیر باشد. در این فرهنگ ها جهت و هدف روشنی وجود ندارد. به دلیل فقدان رهبری مدیران در رده های پایین تر می کوشند تا در تعیین سمت حرکت شرکت نفوذ کنند.
۵) فرهنگ سازمانی دیوان سالارانه
– طبقه بندی چارلز هندی
از نظر هندی، چهار نوع فرهنگ در سازمان ها وجود دارد که عبارتند از:
۱) فرهنگ نقش (فرهنگ بوروکراتیک): این فرهنگ بیشتر در بخش دولتی دیده می شود تا در کسب و کار. ارزش های فرهنگ نقش مانند: عقلانیت، نظم، یکپارچگی، کارآیی، خدمت، هماهنگی و ارشدیت که افراد در یک چیز مشترک می کنند و آن علاقه به انجام درست کار است و این الزام به معنای انجام کار درست نیست.
۲) فرهنگ قدرت: فردی نیرومند در مرکز سازمان نسبتاً مانند تار عنکبوت بر فرهنگ نقش مسلط می شود و تمام منابع را کنترل و تصمیمات را اتخاذ می نماید. سازمان ها با چنین فرهنگی می توانند برای مدتی نتایج قابل ملاحظه کسب کنند. یکی از نشانه های ضعف فرهنگ قدرت، گرایش به از دست دادن توانمندترین افرادی است که به علت عدم مشارکت در تصمیمات مهم، راه بی تفاوتی پیش گرفته اند، میدان را به مجریان، ملازمین چاپلوس واگذار کرده اند.
۳) فرهنگ شخص: در این فرهنگ فرد از موقعیتی ممتاز برخوردار است و ساختار سیستم های سازمان به منظور تسهیل کار افراد کلیدی و پول ساز و حمایت از آنان طراحی می گردد و تا زمانی که سازمان وجود دارد این وضعیت نیز پابرجاست و مشکلات واقعی ظاهر می شود. این سازمان ها گسترش زیادی پیدا می کنند. در این حالت کار می تواند به هرج و مرج منتهی شود.
۴) فرهنگ وظیفه: در این قبیل سازمان ها قدرت به صورت قابل ملاحظه توزیع گردیده است و منبع آن خبرگی یا صلاحیت است تا نیروی کاریزما یا احراز شغل به خصوص. ارزش ها شامل موفقیت، کار گروهی، صداقت و اعتماد، استقلال، رشد فردی و توسعه خواهد بود. این فرهنگی است سازگار با پذیرش نیاز های جدید. این فرهنگ مناسب نیروی کار بسیار فرهیخته و هوشمند است مانند افرادی که در سازمان های تحقیق و توسعه اشتغال دارند ( سادلرف، ۱۳۸۰).
– طبقه بندی فرهنگ سازمانی از دیدگاه صاحبنظران
۲-۱۱-۱- طبقه بندی درویس و میلر
میلر تلاش کرد فرهنگ سازمانی را با انواع شخصیت مدیران مطابقت دهد و ویژگی های هریک از آنها را به تصویر بکشد. کوشش های این محقق منجر به تبیین پنج فرهنگ سازمانی شد که به صورت ذیل به هریک از آنها اشاره می کنیم:
۱) فرهنگ سازمانی فرهمند
فرهنگ سازمانی فرهمند با شخصیت مدیری پر هیجان همراه است. در این فرهنگ تأکید بر فرد سالاری مبالغه آمیز بوده است به ویژه در رده های بالا. این مدیران نیاز بسیار شدیدی به خودنمایی و سرشنایی بیرونی از شرکت دارند. هدف شرکت رشد سریع کردن است تصمیم گیری بر پایه اشراق، گمان و حدس بدون تحلیل دقیق از محیط یا ظرفیت های درونی سازمان استوار است.
۲) فرهنگ سازمانی وسواسی
فرهنگ سازمانی وسواسی سبک شحصیت بدگمان پدید می آورد شخص بدگمان احساس می کند که دیگران سر درپی او نهاده اند و از این رو نمی توان به آنها اطمینان کرد. در این فرهنگ ها اساس نیرومندی از بی اعتمادی و بدگمانی آنها وجود دارد.
در فرهنگ های وسواسی اعضای سازمان به آسانی اطلاعات مهم در اختیار دیگران نمی گذارند. زیرا از آن بیم دارند که به ضرر خودشان بینجامد. در این سازمان ها اعضای سازمان به صورت منفعل عمل می کنند و به صورت فعال در کارهای مهم سازمان شرکت نمی جویند.
۳) فرهنگ سازمانی پرهیز کننده
تبیین شخصیت افسرده ای به سوی فرهنگ سازمانی پرهیز کننده کشیده می شود. یک ویژگی غالب این سازمان ها این است که کارکنان آنها از دگرگونی دوری می گزینند، آنان مردمی منفعل و بی هدف هستند.
۴) فرهنگ سازمانی سیاسی شده
در سازمان هایی پدید می آید که شخصیت سازمان الگویی از سبک کناره گیر باشد. در این فرهنگ ها جهت و هدف روشنی وجود ندارد. به دلیل فقدان رهبری مدیران در رده های پایین تر می کوشند تا در تعیین سمت حرکت شرکت نفوذ کنند.
۵) فرهنگ سازمانی دیوان سالارانه
- اهمیت و ضرورت پژوهش
در شرایط رقابتی حاکم بر بازار، بنگاه های اقتصادی ملزم به مدیریت اجزاء بقاء محصول (قیمت/ بهای تمام شده، کیفیت و کارکرد) هستند، زیرا در اقتصاد امروز حفظ یک مزیت رقابتی به مدت طولانی غیر ممکن است. مدیریت بهای تمام شده سنتی در این محیط رقابتی نمی تواند مؤثر باشد، بنابراین مدیریت هزینه مجموعه یکپارچه ای از تکنیک ها و سیستم هایی است که جهت مدیریت اجزاء هزینه به کار برده میشود( عالیور، ۱۳۸۳).
همچنین عملکرد مالی از جمله اطلاعات بااهمیت در تصمیمات اقتصادی به شمار می رود. مطالعات و پژوهش های زیادی درباره ی عملکرد مالی انجام شده است. عملکرد مالی به عنوان راهنمای پرداخت سود تقسیمی، ابزار سنجش اثر بخشی مدیریت و وسیله ی پیش بینی و ارزیابی تصمیم گیری ها، همواره مورد استفادهی سرمایه گذاران، مدیران و تحلیلگران مالی بوده است. بر همین اساس، پژوهشگران بسیاری سعی کردند عوامل موثر بر عملکرد مالی شرکتها را شناسایی کنند. لذا در این پژوهش ما به بررسی تاثیر استراتژی مدیریت هزینه بر عملکرد مالی بلند مدت شرکت انتقال گاز ایران میپردازیم که این پژوهش از این بعد دارای اهمیت خاص بوده، بنابراین، با توجه به مطالب فوق میتوان به ضرورت و اهمیت موضوع پژوهش حاضر پی برد.
۱-۵- اهداف پژوهش
هر پژوهش با مسئلهای شروع میشود و با تشریح مسئله یا مشکل، اهداف پژوهش در جهت حل آن مسائل پایهگذاری میشود بنابراین، پژوهش حاضر در جهت برآوردن اهداف زیر میباشد.
۱-۵-۱- اهداف علمی پژوهش
هر پژوهش با مسئلهای شروع میشود و با تشریح مسئله یا مشکل، اهداف پژوهش در جهت حل آن مسائل پایهگذاری میشود بنابراین، پژوهش حاضر در جهت برآوردن اهداف زیر میباشد.
۱-۵-۱- اهداف علمی پژوهش
مروری بر چارچوب نظری پژوهش
چارچوب نظری از مراحل اساسی علم روش پژوهش است، که بر مبنای نظریهی خاص پدیده را بررسی مینماید. در واقع پژوهشگر بعد ازتعیین موضوع پژوهش و مطالعات اکتشافی با نگاهی فراگیر به اطلاعات جمعآوری شده از منابع اسنادی و غیر اسنادی باید به مهارکردن ایدههای نظری مرتبط با پدیده مورد بررسی بپردازد؛ و محورهای اصلی نظری پژوهش خود را مشخص کند و طرح نظری مناسب با مسئله پژوهش را ارائه دهد.
بر خلاف تصور عمومی، نظریه و پژوهش به عرصههایی مجزا تعلق ندارند، بلکه مکمل یکدیگرند. نظریه القاءکننده فرضیهها و در خلال حل یک مساله نظری میتواند موجد افکار بیشتری شود (نائینی، ۱۳۷۶، ۱۹). در این بخش از برخی نظریههایی که مرتبط با موضوع پژوهش است، برای ارائه چارچوب نظری استفاده شده است. با توجه به عنوان و موضوع پژوهش ابتدا به تعریف “مدیریت هزینه “پرداخته و سپس به ذکر نظریات و دیدگاههای مربوط به موضوع پژوهش میپردازیم. مدیریت هزینه «مجموعهای از تکنیکها و شیوهها برای کنترل و توسعه فعالیتها و فرآیندها، تولیدات و خدمات آن» می باشد (برینکه، ۱۹۹۸).
مدیریت راهبردی اثربخش، نقش مهمی در موفقیت شرکت یا سازمان دارد. افزایش سطح رقابت در عرصه بین المللی، فناوریهای جدید و تغییر در فرآیند کسب و کار موجب شده تا مدیریت هزینه پویایی و اهمیت بیشتری نسبت به قبل پیدا کند. مدیران باید همیشه نگرش رقابتی داشته باشند و برای این منظور وجود استراتژی رقابتی در شرکت ضروری است.
اطلاعات مدیریت هزینه در قیمتگذاری محصولات، تصمیمگیری در خصوص ایجاد تغییر در محصول به منظور دستیابی به سودآوری بیشتر، بروز رسانی تجهیزات تولیدی با توجه به شرایط موجود و تعیین روشهای جدید بازاریابی یا کانالهای توزیع محصولات شرکت استفاده میشود (نیکبخت و دیانتی، ۱۳۹۰، ۲۸). بنابراین هدف نظام مدیریت هزینه، کمک به حداکثر رساندن سود و ارزش شرکت در حال و آینده است (رهنمای رودپشتی، ۱۳۸۷، ۵۶).
بطور کلی شرکتها چه کوچک و چه بزرگ از اطلاعات مدیریت هزینه استفاده میکنند. اما میزان اتکای آنها به این اطلاعات بستگی به ماهیت استراتژی رقابتی شرکت دارد. بسیاری از شرکتها رقابت خود را برمبنای ارائه کالا و خدمات با کمترین بهای تمام شده انجام میدهند. در این گونه شرکتها مدیریت هزینه امری حیاتی محسوب میشود. برخی شرکتها رقابت خود را بر مبنای پیشرو بودن در امر تولید و ارائه محصولات برتر و متمایز قرار میدهند. از این رو در این شرکتها موضوع مهم، حفظ رهبری بازار از طریق توسعه محصولات و بازاریابی بهتر است. نقش مدیریت هزینه، پشتیبانی از استراتژی شرکت از طریق فراهم کردن اطلاعاتی است که بواسطه این اطلاعات بتوان در توسعه محصولات و بازاریابی آنها موفق بود (نیکبخت و دیانتی، ۱۳۹۰، ۲۸). بنابراین استراتژی مدیریت هزینه میتواند بر روی عملکرد بلندمدت شرکت بیتاثیر نباشد که در پژوهش حاضر در جستجوی این اثرگذاری خواهیم بود تا نقش استراتژی مدیریت هزینه بیشتر ملموس شود.
هر پژوهش با مسئلهای شروع میشود و با تشریح مسئله یا مشکل، اهداف پژوهش در جهت حل آن مسائل پایهگذاری میشود بنابراین، پژوهش حاضر در جهت برآوردن اهداف زیر میباشد.
۱-۵-۱- اهداف علمی پژوهش